گام دوّم:
سعی کنید با وی همفکری کنید یا حدّاقل طوری وانمود کنید که او را درک می کنید. خود را جای دیگری بگذارید. با خود بگویید: "اگر من افکار او را داشتم، زندگی و دنیای من چه فرقی داشت و چطور بود؟". با ادای این جمله در ذهن خود، می توانید افکار، احساسات و اعمال وی را بهتر درک کنید.
گام سوّم:
از انتقاد و سرزنش در مورد باورهای قلبی و عقاید دیگران خودداری کنید. این کار نه تنها باعث از دست دادن دوستان شما می شود بلکه منجر به خصومت نیز خواهد شد. اگر به باورهای مذهبی که سال ها در درون وی ریشه گرفته است، توهین کنید و آن ها را بی معنی بدانید، دیگر انتظار هیچ رابطه دوطرفه یا تفاهم را نداشته باشید. مهّم نیست چقدر آن عقاید را باور دارید، تنها با درک حدّاقل ظاهری می توانید بجای ایجاد دیوار و فاصله، پلی ارتباطی بسازید.
گام چهارم:
عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنید، اگر در مورد باورهای خود، قصد متقاعد کردن فردی را دارید، می توانید با روشی مسالمت آمیز شروع کنید. انتظار پیروی وی از خودتان را نداشته باشید، او هم به عنوان یک انسان متفاوت با شما، حق انتخاب دارد. شاید به مرور زمان، با شما هم عقیده شود.
گام پنجم:
هر انسانی، تحت یک فرهنگ خاص و ویژگی های ذاتی متفاوت، رشد کرده است. بنابراین منطقی نیست که در همان ابتدا، به راحتی دیگر فرهنگ ها، عقاید مذهبی، باورها، ارزش ها، سنت ها، قوانین، منش زندگی و … را قبول کند یا حداقل واکنشی نشان ندهد و نمی تواند این تفاوت ها را در ذهن خود درک کند. در مقابل او نیز، نیاز به این دارد که دیگران نیز عقاید و باورهای وی را لااقل بشنوند و بدانند. در سایه ی احترام، هر دو طرف می توانند هویت های خود را نمایان کنند.
گام ششم:
بدون اظهار مخالفت و جبهه گیری، نظرات دیگران را گوش دهید، این خود بهترین روش برای ادای احترام است، البته که مجبور به پذیرش باورها و نظرات دیگران نیستید، امّا به یاد داشته باشید، در این حال شاید واقعاً نکته یا روشی جدید برای رسیدن به درجه ای بالاتر در زندگی، کسب کنید. در آخر اینکه باید بدانیم احترام به افکار و عقاید دیگران وظیفه ما و نشانه شخصیت ماست.
http://porseshmehr18.blogfa.com